یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

شکوه های تلخ

زآن نامه ای که دادی و زآن شکوه های تلخ

تا نیمه شب بیاد تو چشمم نخفته است

ای مایه امید من ، ای تکیه گاه دور

هرگز مرنج از آنچه بشعرم نهفته است



شاید نبوده قدرت آنم که در سکوت

احساس قلب کوچک خود را نهان کنم

بگذار که ترانه من راز گو شود

بگذار آنچه را که نهفتم عیان کنم



تا بر گذشته مینگرم ، عشق خویش را

چون آفتاب گمشده میاورم بیاد

مینالم از دلی که بخون غرفته گشته است

این شعر، غیر زنجش یارم بمن چه داد

javahermarket

صفحه قبل 1 صفحه بعد


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.com

یک نفس تا خدا

شکوه های تلخ

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا